آبادانيه ميخواسته بره خواستگاري، ديرش شده بوده حواسش پرت ميشه شلوارش رو پشت و رو ميپوشه و با عجله ميدوه تو خيابون، يهو يك ماشين مياد ميزنه درازش ميكنه وسط خيابون. رانندهه مياد بالا سرش، ميگه: طوريت كه نشده؟ آبادانيه يك نگاه به سر تا پاش ميكنه، چشمش ميافته به شلوارش، ميگه: چي چيو طوري نشده، ولك زدي حسابي پيچوندي!!
به آبادانيه خبر ميدن كه بابات مرده، ميگه: آخ جون... از فردا تريپ مشكي!
دو تا برادره آخره شر بودن و پدر محل رو درآورده بودن، ديگه هروقت هرجا يك خراب كاريي ميشده، ملت ميدونستن زير سر اين دوتاست. خلاصه آخر بابا ننشون شاكي ميشن، ميرن پيش كشيشِ محل، ميگن:تورو خدا يكم اين بچههاي مارو نصيحت كنيد،پدر مارو درآوردن. كشيشه ميگه: باشه، ولي من زورم به جفتِ اينا نميده، بايد يكي يكي بياريدشون. خلاصه اول داداش كوچيكه رو ميارن، كشيشه ازش ميپرسه: پسرم، ميدوني خدا كجاست؟ پسره جوابشو نميده، همين جور در و ديوار ر و نگاه ميكنه. باز يارو ميپرسه: پسرجان، ميدوني خدا كجاست؟ دوباره پسره به روش نمياره. خلاصه دو سه بار كشيشه همينو ميپرسه و پسره هم بروش نمياره، آخر كشيشه شاكي ميشه، داد ميزنه: بهت گفتم خدا كجاست؟! پسره ميزنه زير گريه و در ميره تو اتاقش، در رو هم پشتش ميبنده. داداش بزرگه ازش ميپرسه: چي شده؟ پسره ميگه: بدبخت شديم! خدا گم شده، همه فكر ميكنن ما برش داشتيم!
سه تا آباداني داشتن براي هم خالي مي بستن اولي ميگه : مو مثل حضرت علي يوم. با يه دست در خيبرو از جا ميكنم دومي ميگه : ايكه چيزي نيست كا ، مو مثل حضرت عباسوم با يه ضربه شمشير 100 نفرو ميكشوم سومي چيزي نميگه بهش ميگن چرا ساكتي ؟ ميگه تا حالا ديدي حضرت مهدي حرف بزنه؟؟!!
آبادانيه ميرسه به رفيقش، ميگه: كاكا شنيدي آبادان 12 ريشتر زلزله اومده؟! رفيقش ميگه: اي بابا، يعني آبادان با خاك يكسان شده؟ آبادانيه ميگه: په! چي ميگي كاكا! مگه بچهها گذاشتن!؟
آبادانيه رو برق ميگيره، ميگه: ولك ولم كن تا ولت كنم!
آبادانيه نشسته بوده وسط صحرا، داشته فكر ميكرده. بعد يك مدت يك آبادانيه ديگه مياد، بهش ميگه: ولك برو يكم اونورتر، جا باز شه ماهم بشينم!
آرنولد ميره آبادان، همون شب اول آبادانيه تو خيابون بهش گير ميده كه: ولك تورو جون بوات.. تو رو جون ننت، فردا ما رو تو خيابون ديدي بهم سلام كن! خلاصه اونقدر خايهمالي ميكنه، تا آخر آرنولد قبول ميكنه. فرداش آبادانيه داشته با دو سه تا از رفيقاش تو خيابون كسچرخ ميزده، يهو ارنولد مياد ميگه: سلام عبود! آبادانيه ميگه: اَاهه... باز اين سيريش اومد!!!
ترکه میره مكه وقتی برمیگرده بهش میگن چه خبر!!!!!!! میگه هیچی طبق معمول خدا خونه نبود همه تو حیاط ولو بودن.
احمدی نژاد طی بیانیه ای اعلام کرده که: کسانی که با کمبود بنزین مواجه میشن، سوار اون 20 میلیون الاغی که به من رای دادن بشن .
ترکه میره خارج میگن اسمت چیه میگه: Power God New Day میگن فارسی بگو میگه: قدرت ا... نوروزی.
به تركه میگن خدا کجاست ؟ میگه نمیدونم ولی هرجا هست ابوالفضل نگهدارش باشه .
رشتیه به زنش میگه عزیزم خوشحالم كه مادر شدی . زنش میگه انشاا... یه روزیم تو پدر میشی .
رشتیه میاد خونه میبینه بچه ها حسابی شلوغ پلوغ كردن . میگیره همه رو میزنه و ساكتشون میكنه بجز یكی كه اصلا هیچی بهش نمیگه. رفیقش بهش میگه: بابا چرا اینقدر بین بچه هات فرق میگذاری؟ رشتیه میگه: آخه اون یكی سیده!!!
ترکه اونقدر واسه دوست دخترش نامه میفرسته که بالاخره دوست دخترش با پستچی ازدواج میکن .
ترکه میره بنگاه معاملات ملکی. بهش میگن ما یه خونه داریم کنار راه آهنه سر و صداش زیاده ولی بعد از یه هفته عادت میکنی.ترکه میگه ایرادی نداره! این یه هفته رو میرم خونه ی داداشم .
میدونی چرا نیوتن از سیبی که به سرش خورد تعجب کرد چون زیر درخت گلابی نشسته بود
یه روز پیر زن به پیر مرد میگه عزیزم توی 90 سالگرد ازدواجمون چی میخوای پیر مرد میگه یك لحظه سكوت
رشتیه به زنش میگه: چرا دیر اومدی؟ میگه: آخه یه اقاهه افتاده بود دنبالم، ولی خیلی اروم راه میومد
لری
مداح: چراغ ها رو خاموش کنین ببرمتون کربلا, چراغ ها رو که روشن میکنن میبینه همه ساک به دست وایستادن, میگه شما ترکین؟ میگن نه, ما لریم, ترکا تو اتوبوسن
دولت برای پنجاه هزارمین بار به هم وطنان عزیز لری اعلام کرد: که نمی توان با کارت سوخت ، تلفن زد.
لره میاد تهران میبینه همه آستین کوتاه پوشیدن، میگه: عجب، پس اینا دماغشونو با چی پاک میکنن؟
لره ۱نفرو تو خیابون میبینه میگه : ببخشید من شما رو تو دبی ندیدم؟ یارو میگه : نه آقا من اصلا دبی نرفتم. لره میگه : چه جالب اتفاقا منم تا حالا دبی نرفتم ، حتما ۲ نفر دیگه بودن
قزوینی
یه قزوینیه دم مردن وصیت میكنه كه وقتی مردم منو بسوزونید و از خاكسترم پودر بچه درست كنید.
قزوینیه می گن شما چرا اینقدر خوشبختین؟ میگه: برای اینکه بخت می ترسه به ما پشت کنه
قزوینیه به جنیفر لوپز میگه : آخه تو كه اینقدر با كلاسی ، اینقدر خوشكلی اینقدر محبوبی پس واسه چی نماز نمی خونی
به قزوینیه می گن چه اهنگی دوست داری؟ می گه اون اهنگ معین که می گه. پشتت رو کردی بر من بگو مگو نداره
ترکی
تركه داشته رادیو پیام گوش میداده، گزارشگره میگفته: راه بهارستان به امام حسین بستهاست، راه انقلاب هم به امام حسین بستهاست…
تركه میگه: باشه بابا بستس كه بستس، دیگه چرا هی قسم میخوری
انجیر رو به ترکه نشون می دن ، می گن این چیه ؟ می گه آلو بوده چلوندن ، تو زعفرون خوابوندن ، بهش کنجد مالوندن ، یه چوب بهش چپوندن ، تازه شده گلابی
از ترکه می پرسن دانشگاه می ری؟ میگه: اگه بار بخوره همه جا می ریم… دانشگاه، انقلاب، میدون آزادی…
از ترکه می پرسن باد صدادار چه شكلیه؟ میگه حلقه ای. میگن چرا؟ میگه چون هر وقت هر کی باد می ده، می اندازه گردن من
رشتی
رشتیه به دوستش میگه تهران عجب جاییهااا…… از در ترمینال که می ری بیرون … با یه ماشین آخرین سیستم می یان دنبالت …. بعد می برن بهترین رستوران شام می دن از اون ورم دربند و درکه و قلیون و حال بعدم بهترین هتل و چه تختی و رخت خوابی .. صبحم کلی پول می زارن تو جیبت و ….. … رفیقش می گه : برو بابا … تو که تاحالا تهران نرفتی … می گه: من نرفتم خانمم که رفته.
تركه و رشتیه میرن جهنم . رشیته می پرسه چه جوری مردی؟ تركه میگه از سرما تو چی ؟ میگه من از تعجب ! رفتم خونه دیدم زنم خوابیده همه جا رو گشتم ، توی اتاق ، زیر تخت ، توی انباری ، توی كمد ، خلاصه دیدم هیچ كس نیست از تعجب سكته كردم تركه گفت : خاك بر سرت اگه توی فریزر رو می گشتی نه من می مردم نه تو .
به رشتیه می گن شما به زندگی پس از مرگ اعتقاد داری؟
میگه صددرصد . من خودم دو سال بعد از مرگ پدرم به دنیا اومدم.
امام جمعه رشت میگه مردم انتخابات خیلی مهمه نباید مثل مسائل ناموسی به راحتی از كنارش رد بشید